افسوس محرم شد و تغییر نکردیم
جز پشت گنه زخمی زنجیر نکردیم
او سر به ره دین خدا داد ولی ما
نظاره به جز تیزی شمشیر نکردیم
گفتیم گنهکاری ما بخت و قضا بود
افسوس به خود کرده که تدبیر نکردیم
درکرب و بلا تشنگی و داغ فقط نیست
جز درد از این واقعه تصویر نکردیم
اندوه و عزا جای خودش ،عشق و وفا را
نآموخته و در خور تقریر نکردیم
دستی به زمین خورده به انصاف ندادیم
حتی شکمی بهر خدا سیر نکردیم
درمعرکهی سینه زنان چشم چراندیم
گریه بجز از پرتو تزویر نکردیم
مانند حسین(ع) جان کف اخلاص ندادیم
چون زینب(س) زیبا شده تفسیر نکردیم
ای وای به ما لحظهی پاسخ به سوالات
خود را به ستمکاره چو درگیر نکردیم
ای وای من...آنانکه رفتند کاری حسینی کردند،آنانکه ماندند کاری زینبی کنند وگرنه یزیدی اند
مهدی زکی زاده 25/8/92